| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مردی ، خروسی خرید و به خانه برد.
وقتی وارد شد ، همسر جوانش ، سر و رویش را پوشاند و نهیب زد:
ای مرد! غیرتت چه شده است؟
روزها که تو نیستی ،
آیا من باید با این خروس که جنس مخالف است ، تنها بمانم؟
خروس را بیرون ببر و از هر که خریده ای به او بازگردان!
مرد ، خوشحال از این که…
زن چنان پاکدامنی دارد که حتی از خروس هم دوری می کند ،
به بازار برگشت و خروس را به فروشنده اش که پیر مرد دنیا دیده ای بود پس داد.
پیرمرد که ماوقع را شنید ، گفت: اشکالی ندارد؛ من خروسم را پس می گیرم ولی برو درباره زنت بیشتر تحقیق کن! کسی که درباره یک خروس چنین می کند ، لابد ریگی به کفش دارد و می خواهد رد گم کند.